راه بی زمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

صفات شیطانی

28 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

«امام هادى (ع)» مى‏ فرمايند: روزى ابليس به نزد نوح آمده و بدو گفت: تو كمكى بزرگ بر من

نمودى پس مرا خيرخواه خود بدان نوح از كلمات ابليس متأثر گشت.

خداوند به او وحى فرستاد تا با ابليس از در سخن وارد شود. ابليس نيز نوح را مورد خطاب قرار

داده و گفت هنگامى كه ما انسانها را بر صفات بخل، حرص، حسادت، تعجيل و يا طغيان ببينيم

بناگه بر آنها هجوم آورده و عقل و دينشان را خواهيم ستاند تا به صفت شيطانى آلوده گردند و

اما كمك بزرگ تو به من آن بود كه با دعايت عليه اهل كره زمين آنها را روانه دوزخ ساختى و مرا

فارغ و آسوده نمودى در غير اينصورت مى‏ بايست زمانى بس طولانى به مناقشه با آنها مى‏

پرداختم.

 

 نظر دهید »

مهلت جمعه دیگر

28 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

 

 

 

 نظر دهید »

پایان انتظار ....کی؟!

28 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

 

 

 

 نظر دهید »

مانوس بودن حضرت ادم با اصله خرما

28 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

 

هنگاميكه آدم از جنة الماوى [1] به زمين فرود آمد احساس تنهايى و دهشت كرد از خداوند خواست تا يكى از درختان بهشتى را قرين او سازد، پروردگار نيز اصله‏اى از درخت خرما را براى او فرستاد تا به نگهدارى آن بپردازد. آدم (ع) حتى در هنگام وفات به فرزندانش اينگونه سفارش نمود: من در طول زندگانيم با اين درخت مانوس بودم و دوست مى‏دارم بعد از مرگم نيز چنين باشد، در وقت مرگ‏ شاخه‏اى از درخت خرما را به دو نيم كرده و در كنار پهلوان من قرار دهيد.  فرزندان آدم به سفارش پدر عمل نمودند و با اينكه اين سنت در زمان جاهليت منسوخ شده بود لكن پيامبر (ص) آنرا مجدداً احياء و جارى نمودند

[1] حديث فوق اشعار مى‏دارد بهشتى كه آدم از آن بيرون رانده شد همان بهشت خلد است.


داستان پيامبران يا قصه‏ هاي قرآن از آدم تا خاتم، ص: 122

 نظر دهید »

حواسمان هست کجا زندگی می کنیم؟!(2)

25 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

 

 

 

 

در هنر سنتي، هنر، فن، علم و حکمت به هم آميخته شده است و ميان اينها جدايي وجود ندارد، برخلاف هنر جديد که راه صنعت و صناعت از هنر و راه هر دو از علم و راه هر سه از حکمت، خاصه حکمت الهي جدا شده است. يکي از مشخصات بارز هنر سنتي، تلفيق و وحدت بخشيدن به اين عناصر است که وحدت تجزيه‌ناپذيري را تشکيل مي‌دهد که هنر با صنعت، هنر و صنعت با علم، هنر و صنعت و علم با حکمت الهي عجين است. اين امر يکي از مقوّمات هنر سنتي است.

در دوره مدرن هنر از صنعت جدا شده است. صنعت ماشيني شده و هنر به يک حوزه خيلي خاصي که بيشتر جنبه تجملي دارد، محدود شده و شامل تمام زندگي انسان نمي‌شود. به معناي سنتي کلمه، هنر يک معناي عامي دارد که ابعاد مختلف زندگي انسان را در بر مي‌گيرد و شامل معماري هم مي‌شود. تمام صنايعي که در قديم وجود داشتند، بنابر اصلي که گفتيم، از اقسام هنر بود؛ يعني صنعت هم جزو هنر بود و هنر با علم و حکمت وحدت داشت.

اگر هنر سنتي را به اين معنا در نظر بگيريم که هميشه صناعت يا فن با هنر و حکمت و علم سر و کار دارد، مثل کار خداوند يعني خلق عالم است. عالم را نگاه کنيد و نظام اين عالم را ببينيد؛ نظام اين عالم همين گونه است. هنر، صنعت، حکمت و علم را با هم مي‌بينيد. در همه اينها زيبايي وجود دارد؛ در نتيجه در هنر قديم، زيبايي يک اصل و جزء لاينفک هنر سنتي است؛ چون با نوعي کمال و کمال نفساني و وجودي ارتباط دارد. امروزه به طور کلي هر علمي ارتباط خود را با حکمت از دست داده است. نه تنها معماري، بلکه علوم جديد به طور کلي ارتباط خودشان را با علم الهي (يا حکمت) از دست داده‌اند و هنر از صناعت جدا شده است؛ بنابراين اصل هنر سنتي، معنوي است؛ يعني پاسخگوي نيازهاي مختلف مادي و معنوي انسان است. انسان ذاتا موجودي معنوي الهي است و هنر بايد پاسخگوي اين بعد معنوي وجود انسان باشد.

 

معماري چگونه پاسخگوي اين نيازها خواهد بود؟


مي‌توان خانه‌اي ساخت که فقط نيازهاي مادي و بهيمي (حيواني) انسان را تأمين کند؛ يعني خورد و خوراک و خواب و … را برطرف کند. در آپارتمان‌هاي امروزين، آشپزخانه، اتاق خواب و … دارد که فقط و فقط نيازهاي حيواني انسان را پاسخ مي‌دهد. به هر جهت انسان، حيوان پيشرفته‌اي است. انسان با حيوانات ديگر اشتراکات زيادي دارد و بنابراين انسان، حيوان خيلي پيشرفته‌اي است و لازم است نيازهاي حيواني انسان را برآورده کرد؛ اما نبايد به اين حد ختم شود. شايد اکثر خانه‌هاي امروزين اين حالت را دارند. انسان فقط به بعد حيواني محدود نمي‌شود، انسان موجودي معنوي است و داراي فضائل و کمالات نفساني است و بايد هنر او نمودار بعد فضائل و کمالات وجودي او و پاسخگوي نيازهاي معنوي‌اش هم باشد، نه اينکه نسبت به آنها بي‌اعتنا بماند. هنر سنتي مي‌تواند تمام نيازهاي يک انسان معنوي را تشخيص و به آنها پاسخ دهد. انسان يک موجود عاقل و شناساي وجود است. هنر يا مي‌تواند مطابق با اصول و مبادي هستي باشد، يا نمي‌تواند و از از اين امور چشم‌پوشي مي‌کند. قوانين هنري خارج از قوانين هستي نيست، هستي داراي اصول و مبادي است و فهم اين اصول و مبادي، حکمت است؛ هنرمندي که بتواند معرفت و شهود عقلاني از هستي داشته باشد، مي‌تواند اين اصول و مبادي هستي‌شناسي الهي را در هنر خودش متجلي کند؛ يعني فهمي از حقايق و مبادي وجود را در هنر متجلي کند

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

راه بی زمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • داستانهایی ناگفته از پیامبران
  • بناهای اسلامی ایران
  • بناهای اسلامی جهان
  • داستانهای کوتاه
  • حکمت و هنر اسلامی
  • اقتصاد مقاومتی در خانه ما
  • تواشیح و شعر های مناسبتی
  • نکاتی در مورد تحقیق و پژوهش
  • دانشمندان مسلمان
  • کاریکاتور موضوعات اجتماعی
  • عکس نوشته
  • خبر های کوتاه حوزه ما
  • ماه خدا .رمضان
  • دلتنگی من و امامم
  • سید علی خامنه ای
  • حکایتهایی از امامان
  • حکایتهایی از بزرگان
  • ماه محمد .شعبان
  • احادیث تلنگری
  • خیلی دور خیلی نزدیک
  • رژیم غذایی
  • بهار نوشدن دلها
  • ادعیه های رد نخور
  • امام جعفر صادق
  • مبارزه با نفوذ
  • شهدای بی مرز
  • داستان های کوتاه خودم
  • مکتب عاشورایی
  • چهل حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس