قوم لوط(1)
قوم لوط در ابتدا در زمره برترين و شايسته ترين مخلوقات خداوند بودند. آنها حتى موقعى كه بسوى محلى حركت مى كردند زنان را بدنبال خويش قرار مى دادند. آنها بشدت متعبد و متمسك به آداب شرعى و الهى بودند اما ابليس به آنها حسد ورزيد و بارها سد راه آنها گشت. روزى قوم لوط تصميم گرفتند تا در كمين ابليس نشسته و او را نابود سازند اما آنها در برابر خود پسركى زيبا روى را مشاهده كردند. شبانگاه مردى را به مراقبت از او گماردند. اما آن پسرك فريادى سر داده و گفت: پدرم مرا بر شكم خود مى خواباند و إلا به خواب نمى رفتم آن مرد نيز پسرك را بر شكم خود خوابانيد و بدين ترتيب شيطان به آن مرد لواط را آموخت و خود بطور مخفيانه فرارى گشت. چيزى نگذشت كه آن قوم در كمين رهگذران نشسته و با آنها به لواط پرداختند و آنگاه كه شهر آنها از عبور و مرور انسانها خالى گشت آنها از زنان خود دست كشيده و به سراغ پسران نونهال آمدند. ابليس كه ماموريت خويش را تا اين مرحله بخوبى انجام داده بود به سراغ زنان آن قوم آمد و ضمن تحريك آنها بدانها آموخت تا بسان مردان با يكديگر به مساحقه بپردازند و بدينوسيله ارضاء شهوت نمايند
داستان پيامبران يا قصه هاي قرآن از آدم تا خاتم، ص: 244