راه بی زمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غربزدگی 1

23 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

 




همه ما مشابه اين جملات را در برخورد با محصولات سخت افزاري و نرم افزاري غرب شنيده ايم:
«غرب يك كل واحد است. تمام اجزاي تمدني غرب از اقتصاد و سياست گرفته تا هنر و ورزش به واسطه روح واحد حاكم بر تمدن غرب در هم تنيده شده اند و اين روح واحد چيزي نيست جز اومانيسم. اومانيسم يعني رد خدا و نشاندن انسان بر جايگاه او. از همينجاست كه داستان خدايي بشر بر زمين آغاز مي شود. داستاني كه چون با رد معاد عجين است غايتي جز به حداكثر رسيدن رفاه و آسايش و لذت فردي و جمعي بشر را در همين دنيا نمي جويد. از همين روست كه تمام برساخته هاي بشر مدرن در پازلي اينچنين تفسير مي گردد و از همين روست كه مي گويند حضور هر پديده از غرب در ميان مردماني ديگر، حضور و نفوذ فرهنگ آنرا هم به همراه خواهد داشت.»
اين توضيحات براي همه ما آشناست. همه ما خوب مي دانيم كه اگر خود را «رها» به محصولات نرم افزاري و سخت افزاري غرب بسپاريم بتدريج دو اتفاق در ما خواهد افتاد. اولاً اهدافي كه آن محصولات به سمت آن هدفگيري شده اند به تدريج در ما برجسته تر مي شود و بر اهداف ديگر غلبه مي يابد و دوم اينكه بتدريج ساحت وجودي ما به همان انسان غربي نصفه نيمه –كه تنها بعد مادي را به رسميت مي شناسد- تقليل مي يابد. درست مثل پرنده اي كه چون مدتها از بال و پرش استفاده نكند و به دانه هاي زميني بيانديشد، بتدريج هم سوداي پريدن در او از ميان مي رود و هم بتدريج بال و پرش هم تحليل مي رود و بي رمقتر مي شود. اين دو همان چيزي هستند كه از آن به نفوذ فرهنگ «آنها» يا همان غربزدگي تعبير مي شود و ممكن است در افراد يا در مقياس كلان اجتماعي در يك جامعه اتفاق بيفتد. اين حالت تغيير و تحول دروني حالتي است كه در ميان دانشجويان حرفه اي، هنرمندان حرفه اي، تماشاچيان فوتبال حرفه اي و بازرگانان حرفه اي كشور ما و كم و زياد در ميان همه ما بوضوح قابل مشاهده است و در اين وبلاگ هم گاه و بيگاه بدان پرداخته شده است. درباره اثرات دانشگاه، سينما، ورزش، تكنولوژي، خود وبلاگ و ….
با اين حال سؤال اساسي هميشه اين بوده كه چگونه بايد با اين پديده ها برخورد كنيم؟


دو نظر موجود درباره نسبت ما و محصولات غربي


در باب نسبت ما و اين محصولات و بصورت كلي مدلهاي سخت افزاري و نرم افزاري زندگي و اجتماعي غربي دو نظر براي حفظ هويت ديني تمدن كنوني ما وجود دارد:
- نظر اول بر اين باور است كه يا بايد كل غرب را يكجا وارد كنيم و يا هيچ استفاده اي از آن محصولات نكنيم، چرا كه غرب يك كل در هم تنيده است. از آنجا كه قصد ما اين نيست كه غربي كامل شويم بنابراين چاره اي جز اين نيست كه به طراحي بومي و اسلامي دست بزنيم و به عبارت بهتر همه چيز را از نو بسازيم
- نظر دوم اما در مقابل اين نظر بر اين باور است كه با تفكيك «قالب» و «محتوا» - مي توان قالبهاي غربي را اخذ كرد و محتواي ديني درون آنها ريخت.- مثال معروف آنرا همه شنيده ام: با چاقو هم مي شود ميوه پوست كند هم مي شود آدم كشت، بسته به استفاده كننده- يعني سينما را آورد و بدست كارگردان مسلمان سپرد تا آنرا با محتواهاي اسلامي و انقلابي پر كند. يا دانشگاه و بانك و كارخانه و مراكز تجاري را آورد و براي اهداف اقتصادي كشور از آنها بهره جست و مثلاً در حوزه فرهنگ كار ديگري كرد. نسبت ميان قالب و محتوا نسبتي همچون نسبت ظاهر و باطن يا جسم و روح است ومنظور از محتوا در اينجا و سطور بعدي روح كلي حاكم بر قالبي است كه ما در ظاهر مي بينيم. اين روح كلي شامل انگيزه ها، كاربردها، علت وجودي و بستر معرفتي و فرهنگي زيرين پديده هاست كه در لايه هاي زيرين مفهومي عيني كه به چشم مي آيد، قرار مي گيرد.

ايرادات اين دو


كمي تأمل در هردو نظر نشان مي دهد كه ايرادات جدي به هردوي اينها وارد است و راه حل چيزي بينابين است:


* نظر اوّل لاجرم تماس با هر پديده غربي را نهي مي كند. از سوي ديگر بدست آمدن مدل جديد اجتماعي را به آينده موكول مي كند. مستقل از نقد جدي اي كه به اين نوع نگاه به توليد علم وجود دارد كه فرآيند توليد علم را يك فرآيند ذهني و انتزاعي تلقي مي كنند مشكل جدي اين نگاه بلاتكليف ماندن جامعه تا زمان پيدا شدن علم خالص اسلامي است. نقد جدي هم اين است كه نگاهي به تاريخ علم نشان مي دهد كه فرآيند تدوين ساختارهاي اجتماعي و نظريات پشتيبان آن يك فرآيند كارگاهي است و مستلزم سعي و خطا و اصلاح مداوم و هيچگاه روي كاغذ بدست نخواهد آمد.


* اما در نظر دوم تفكيكي اصالت پيدا كرده و آن تفكيك قالب و محتواست. در اينباره بايد گفت كه تفكيكي اينچنين ساده انگارانه است. علت آن اينست كه قالب و محتوا دو موجوديت مستقل از هم نيستند بلكه تلازم، تناسب و تطبيق بسياري با هم دارند. به عبارت بهتر بايد گفت قالب مسلماً از محتوا رنگ گرفته است، چرا كه قالب تجلي عيني و مسير تحقق عملي يك مفهوم غيرمادي و يك محتواي انتزاعي است و حتي در اكثر مواقع شكل گيري قالب زاييده محتواهايي است كه براي تحقق چنين «صورتي» يافته اند.
في المثل محصولي بسيار سخت افزاري مثل هواپيما را در نظر بگيريد. هواپيما قالبي است كه براي تحقق محتوايي همچون «حركت از نقطه اي به نقطه ديگر» به تدريج در طول سالها شكل گرفته است. محتواي «حركت از نقطه اي به نقطه ديگر» به تدريج و در طول سالها در بستر معرفتي غرب تكمله هايي را پذيرفته است، مثل حركت «سريعتر» از نقطه اي به نقطه ديگر يا حركت سريعتر «با نهايت آسايش و رفاه» از نقطه اي به نقطه ديگر و… چنين محتواهايي كه در حقيقت باطن اين صورتند و بستر فكري و معرفتي و جهان بيني پشت اين پديده را آشكار مي كنند كاملاً در اين قالب اثرگذار است. در شكل داخلي هواپيما و تزئينات موجود، در نحوه چينش صندليها، در انتخاب كارد پرواز و برخوردها و نوع پوشش آنها، در نوع خدمات و شكل سرويس دهي، در غذاهايي كه داده مي شود، در امكاناتي كه داخل هواپيما قرار مي گيرد و بسياري از چيزهاي ديگري كه وجود دارند و ما حضورشان را حس نمي كنيم و هريك به معناي خاصي و در طول مدت طولاني تكامل «هواپيما» -با تمام حواشي آن- در غرب به قالب قبلي افزوده شده است.

 

 نظر دهید »

شعری جانسوز زماتم بانو

23 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

( قبل از اینکه شعر و بخونید بخاطر انتشار مضامین سخت و جانسوز از همه تون معذرت میخوام)


ای حضرت حوریه ای روح معانی

ای خاستگاه جلوه های لن ترانی

حالا نمیشد باز پیش ما بمانی؟

               ما را مبرّا کن از این دل نگرانی               

برخیز و بر اهل جهان پیغمبری کن               بر عالم و آدم دوباره سروری کن

امروز در دستان خود جارو گرفتی

دیروز حتی از علی هم رو گرفتی

امروز با شانه خم از گیسو گرفتی                دیروز خون لخته از پهلو گرفتی

نان می پزی اما دلم خوش نیست خانم

جان دادنت شایع شده مابین مردم

دیشب که خوابیدی تو را افسرده دیدم       گلگبرگ هایت را خم و پژمرده دیدم

رنگ کبودی که به رویت خورده دیدم

کابوس میدیدی تو را آزرده دیدم

این قصه ی تنهایی ات در کوچه ها چیست     گفتی نزن؛ من باردارم؛ ماجرا چیست؟

شهر مدینه زندگی ام را نظر زد

گرگ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد

زهرا دم در رفت و او محکم به در زد

زهرای من را پیش چشم چل نفر زد

اهل مدینه عاقبت چه بد شدند آه                  با پا ز روی همسر من رد شدند آه

پشت در ماتکمده اخگر که پیچید

عمامه دور گردن حیدر که پیچید

پشت تو دائم چادر و معجر که پیچید                سوی ضریح پیکر تو در که پیچید

مسمار بین سینه ات جا باز کرد و

رفت و به سرعت محسنت را ناز کرد و

هر بار میگفتی نزن؛ یا مشت خوردی        با پشت دستی با چهار انگشت خوردی

شلاق از پیش و لگد از پشت خوردی

این ضربه هایی که به قصد کشت خوردی…

من خورده بودم زود تر افتاده بودم                  زیر دری که سوخته جان داده بودم

حق نگذرد از قنفذ و جرم گزافش

دیدم که در کوچه چه جوری با غلافش

زد روی آرنج تو با آن انعطافش

پاداش هم میگیرد از کار خلافش

در بین آن کوچه چه کاری داد دستت                   از قسمت پهنا زد و افتاد دستت

باید نخ و سوزن بگیری پر بدوزی

یک پیرهن با چندتا معجر بدوزی

پیراهنی ایمن ز یک لشگر بدوزی                         زیر گلو را بلکه محکم تر بدوزی

شاید که روی این یقه، خنجر نیامد

شاید ته گودال از تن در نیامد

وقتی حسینت تشنه لب افتاده باشد                 در چنگ یک مرد عرب افتاده باشد

ای کاش قتل او به شب افتاده باشد

یا جای صورت به عقب افتاده باشد

اینگونه نه از پشت گردن خون می آید             نه؛ پیرهن از پیکرش بیرون می آید

روزی ز فرق دخترت مو می کشند و

از دست دخترها النگو می کشند و

الواط ها در خیمه چاقو می کشند و

ناموس زهرا را به هر سو می کشند و


شاعر : حسین قربانچه


 نظر دهید »

شعری برای بانو

23 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

یادمان باشد ولــایــــــــت یادگار فاطمه است

هر که مولایش علی شد از تبار فاطمه است

یادمان باشد فداییّ علی مرتضی

بازوی بشکسته و چشمان زار فاطمه است

یادمان باشد که آثار حمایت از علی

روی چشمان کبود و اشک بار فاطمه است

یادمان باشد که سیلی زد عدو بر روی او

بیت الاحزان شاهد چشمان تار فاطمه است

یادمان باشد که پیغمبر سفارش کرده بود

در میان عرش حتی بی قرار فاطمه است

آن که سیلی زد بر او گوش فلک را پاره کرد

هستی از روز ازل دور مدار فاطمه است

جمله ی لولاک را در وصف او فرموده اند

چرخش چرخ فلک از اعتبار فاطمه است

مانده ام در مدح او زیرا که مداحش خداست

خلق ارباب دوعالم شاهکار فاطمه است

از برای فاطمه در عرش اگر باشد حرم

حضرت جبریل شاید کفشدار فاطمه است

یادمان باشد که قلب عاشقان مرتضی

تا قیام حضرت حجت مزار فاطمه است



 نظر دهید »

چرا خانه ی خدا مربع است ؟(2)

21 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

مسجد الحرام اولین بنایی است که برای عبادت ایجاد شده است: « از ابن شهرآشوب، از امیر المؤمنین ع روایت شده كه در معناى آیه‏” إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ …” به مردى كه پرسید: آیا راستى كعبه اولین بیت است؟ فرمود:” نه، قبل از كعبه خانه‏هایى دیگر نیز بوده، لیكن كعبه اولین خانه مباركى است كه براى مردم بنا نهاده شد. خانه‏اى كه در آن هدایت و رحمت و بركت است و اولین كسى كه آن را بنا نهاد ابراهیم بود، و بعد از او قومى از عرب جرهم آن را بنا كردند، و باز گذشت روزگار آن را ویران كرد، عمالقه براى بار سوم بنایش كردند، و براى نوبت چهارم، قریش آن را تجدید بنا نمودند.

اسامی خانه خدا:


کعبه، خانه‌ای به شکل مربع


از روایات استفاده مى‌شود که علت نامگذارى خانه خدا به کعبه این است که به شکل مربع است. از امام صادق(ع) پرسیدند: چرا خانه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ آن حضرت فرمود: زیرا این خانه به شکل مربع است، پرسیدند: چرا به صورت مربع آفریده شده؟ امام فرمود: چون خانه کعبه در برابر بیت المعمور ( بيت المعمور به معناي خانه آباد است. اين تركيب در قرآن مجيد فقط يك بار در سوره «طور» آمده است. خداوند به بيت‏المعمور سوگند ياد كرده است. بيت المعمور جايگاهي است در آسمان كه احترام آن همچون احترام كعبه در زمين است. در آسمان دنيا، دقيقاً مقابل كعبه، خانه‏اي وجود دارد كه نام آن «ضُراح» است، برابري آن با كعبه به گونه‏اي است كه اگر پايين بيايد روي كعبه خواهد آمد. «ابن كوّاء» از حضرت علي ( عليه السلام ) پرسيد: بيت المعمور چيست ؟ حضرت فرمود: بيت المعمور همان ضُراح است كه برفراز آسمان‏هاي هفت گانه و زير عرش قرار دارد. هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مي‏شوند و تا روز قيامت باز نمي‏گردند. «قتاده» از رسول خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) نقل كرده كه فرمود: بيت‏المعمور مسجدي است در آسمان كه زير آن كعبه قرار گرفته است. بيت المعمور را به آن جهت اين نام نهادند كه همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مي‏گزارند. و شبانگاه فرود آمده، گرد كعبه طواف مي‏كنند و آنگاه بر پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) درود مي‏فرستند و پس از آن باز مي‏گردند و تا روز قيامت ديگر نوبت به آنها نخواهد رسيد. در روايات، كعبه را تنزل عرش و محاذي بيت معمور و عرش خدا و طواف اطراف كعبه را، همانند طواف فرشتگان در اطراف عرش اله مي‏دانند، كه عرش به صورت بيت معمور تنزل كرده و بيت معمور هم به صورت كعبه در عالم طبيعت جلوه كرده است .) قرار دارد و بیت المعمور به شکل مربع است، پرسیدند: چرا بیت‌المعمور به شکل مربع آفریده شده است؟ فرمود: چون بیت‌المعمور در برابر عرش قرار گرفته است و عرش به شکل مربع است، پرسیدند: چرا عرش به شکل مربع آفریده شد؟ امام فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آنها پایه ریزى شده، چهار کلمه است و آنها عبارتند از: «سبحان اللّه ، الحمدللّه ، لااله الاّ اللّه واللّه اکبر .

بکّه خانه خداست


از بعضى روایات استفاده مى‌شود که کلمه بکّه به محلى که خانه خدا آنجا واقع شده اطلاق مى‌شود و کلمه مکّه به تمام شهر یا حرم اطلاق مى‌شود.
از امام باقر(ع) روایت شده است که آن حضرت علیه السلام فرمود: بکّه محلى است که خانه خدا در آنجا واقع شده و مکه تمام جاهایى است که حرم آن را فرا مى‌گیرد و از امام صادق(ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: مکان خانه، بکّه و خود شهر، مکه است
اما فلسفه نامگذارى خانه خدا به این نام چیست؟ عبداللّه بن سنان مى‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم چرا کعبه را بکّه نامیده‌اند؟ امام(ع) فرمود: چون مردم پیرامون خانه کعبه و در درون آن گریه نموده و اشک مى‌ریزند.

البیت العتیق

سر نامگذارى خانه خدا به این نام، یکى از این سه امر است

الف) کلمه عتیق به معناى آزاد شده است یعنى کسى ادعاى ملکیت آن را ندارد. العبد العتیق یعنى بنده‌اى که آزاد شده است و چون خانه کعبه از قید مملوکیت آزاد است و کسى ادعاى ملکیت آن را ندارد لذا خانه کعبه را البیت العتیق، یعنى خانه آزاد نامیده اند .

ابوحمزه ثمالى مى‌گوید: از امام محمد باقر(ع) در مسجدالحرام پرسیدم: چرا خداوند خانه کعبه را العتیق نامیده است؟ آن حضرت پاسخ داد: هیچ خانه اى در روى زمین وجود ندارد که خداوند آن را آفریده باشد مگر اینکه داراى آقا و کسانى باشد که در آن مى نشینند، فقط خانه کعبه است که کسى در آن سکونت ندارد و کسى جز خداوند، آقاى آن نیست، پس خانه کعبه آزاد است .

ب) کلمه عتیق به معناى قدیمى هم آمده است و ممکن است علت نامگذارى خانه کعبه به بیت العتیق این باشد که خانه کعبه، قدیمی ترین و نخستین خانه اى است که در روى زمین بنا نهاده شده است .

ج) روایات اسلامى بیانگر این واقعیت است که خداوند، خانه کعبه را توسط ملائکه با حضرت آدم (ع) بنا نهاد و این خانه تا مدتها در همین مکان کنونى بود ولى پس از طوفان نوح(ع) که تمام زمین را آب فراگرفت، خداوند بارى تعالى آن خانه را از مکان کنونى برداشته و به آسمان و عالم قدس منتقل نمود و در واقع خانه کعبه را از غرق شدن نجات داد و علت نامگذارى خانه کعبه به البیت العتیق این است که این خانه در آن زمان از غرق شدن نجات پیدا کرده است. از امام صادق(ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: خانه کعبه را البیت العتیق نامیده اند چون از غرق شدن نجات داده شد .

بیت الحرام


در قرآن کریم، خداوند کلمه بیت را در چند مورد به ذات اقدسش اضافه نموده است؛ مانند آیه 125 از سوره بقره و آیه 26 از سوره حج ولى از خانه کعبه بیت اللّه الحرام نام نبرده است .

اما در روایات در موارد زیادى از خانه کعبه با این عنوان نام برده شده است و از امام صادق(ع) که راجع به فلسفه نامگذارى خانه کعبه به این نام پرسیده اند، آن حضرت فرموده است: خانه کعبه را بیت اللّه الحرام نامیده اند، چون بر مشرکین حرام شده است که داخل کعبه روند .

عظمت و حرمت کعبه

خانه کعبه از حرمت ویژه‌اى برخوردار است. خداوند بارى تعالى به این خانه نظر خاصى دارد و هیچ کس جرأت جسارت و بى‌احترامى به این خانه را ندارد، زیرا کسى که به خانه کعبه بى‌احترامى کند و حرمت آن را هتک نماید، قطعاً مورد عقوبت دنیوى و اخروى خداوند قرار خواهد گرفت .

در زمانهاى گذشته و قبل از ظهور اسلام، بعضى از قبائل قصد هتک حرمت و انهدام خانه کعبه را نمودند ولى خداوند از عملى شدن قصد آنان جلوگیرى نمود و بر آنان عذاب نازل کرد. همانطور که در داستان اصحاب فیل و ابرهه، گویاى این واقعیت است، خداوند در قرآن کریم درباره این مطلب، سوره‌اى را نازل کرده و مى‌فرماید: اءَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاَصْحابِ الفیل اءَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فی تَضلیل وَاءَرسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً اَبابِیل تَرمْیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیل فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَاءَکُولٍ. یعنى: آیا ندیدى که پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟ آیا نیرنگ آنان را تباه نساخت؟ و بر آنان پرندگانى را گروه گروه فرستاد که انسان را سنگى از گل مى‌انداختند و سپس آنان را مانند کاه برگهاى خورده شده گردانید .

موقعیت جغرافیایی

    کعبه معجزه بزرگ معماری و جغرافیایی

تحقيقات نشان داده است كه كعبه مشرفه دقيقا در مركز كره زمين قرار گرفته است. روزنامه الرياض چاپ عربستان به نقل از “مسلم شلتوت” استاد مركز ملي تحقيقات خورشيد و فضاي مصر نوشته است : تحقيقات فلكي همچنين نشان داده است كه ركن كعبه درست به سمت چهار جهت اصلي ( شرق ، غرب ،شمال و جنوب ) قرار گرفته است. وي افزود:
اين تحقيقات تاكيد دارد “حجرالاسود” به سمت شرق ، ركن يماني به سمت جنوب ، ركن شامي به سمت شمال و ركن مقابل حجر الاسود نيز به سمت غرب قرار گرفته است. اين استاد امور فلكي با بيان اين كه در واقع اركان كعبه مشرفه از بدو خلقت نشانگر ۴جهت اصلي بوده است ، اظهار داشت : كعبه نشان از يك معجزه بزرگ در زمينه معماري و جغرافيا دارد.


مکه مکرمه مرکز کره زمين است:


جهان در سال 1977 به شدت دچار شگفتي گشت، آنگاه که حقيقت علمي جديدي کشف شد. مبني بر اينكه مکه مکرمه مرکز خشکي‌ها در کره زمين است. اين کشف نتيجه تلاش و کاوشهاي مستمر چند ساله‌اي بود که با مطالعات زياد و با استفاده از ابزارآلات جغرافيايي و رسم جدول و نقشه‌هاي جغرافيايي بدست آمد. دانشمند مسلمان دکترحسين کمال الدين(ره) داستان اين کشف عجيب را چنين نقل مي‌کند: بحث و کاوشم را شروع کردم و هدفم غير از اين بود و دنبال چيز ديگري بودم، هدفم ساختن وسيله‌اي بود تا به هر انساني کمک کند تا جهت قبله را به اونشان دهد زيرا من در مسافرتهايي که داشتم به اين مشکل برخورد مي كردم و اين مشکل براي هر مسلماني پيش مي‌آيد، بخصوص در شهرهايي که در آن مسجدي نيست که جهت قبله را به ما نشان دهد. به فکر افتادم تا نقشه جديدي براي کره زمين رسم كنم و بر روي آن نقشه جهت‌هاي قبله را بدست آورم. اول مدارها و خطهاي شمالي و جنوبي، عمودي و افقي سپس پنج قاره را کشيدم ناگهان چيز عجيبي به ذهنم خطور کرد و حيرت‌زده شدم و آن اين بود که مکه مکرمه در وسط خشکي‌هاي جهان قرارگرفته است.
پرگاري برداشتم و نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر بر روي آخرين نقطه خشکي در شرق و اندازه گرفتم و يک بارديگر نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر را برروي آخرين نقطه خشکي در غرب و ديدم اندازه هر دو با هم برابر است. به اين نتيجه رسيدم خشکي‌هاي جهان بطور مساوي اطراف مکه مکرمه تقسيم شده‌اند و فهميدم که در اين‌صورت مکه مکرمه مرکز خشکي‌هاي جهان است. نقشه‌ي جهان قديم را بيرون آوردم، نقشه قبل از کشف قاره آمريکا و استراليا و مطالعاتم را ادامه دادم باز متوجه شدم که طبق نقشه قديم هم مکه مکرمه مرکزخشکي هاي جهان است. ذكر چهار نكته در اين مورد نياز است





مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين است


علوم جديد کشف کرده است كه مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين در جهان است. اين چيزي است که يك دانشمند و جغرافي‌دان آمريکايي به آن رسيده است درحالي که هيچ عقيده و ايماني نسبت به آن نداشته است. او شبانه ‌روز در کارگاهش جلو نقشه‌هاي زمين مي‌ايستاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافياي به اين نتيجه رسيد که مرکز جاذبه زمين مکه مکرمه است. اين كشف پرده از يك راز برمي‌دارد و آن اينكه انسان فطرتاً به سوي مکه مکرمه متمايل است. زمين، کوهها، خيابانها و خانه‌ها و هر آنچه در آن است انسان را به سوي خود جذب مي‌کند و اين احساسي است که از آغاز خلقت زمين وجود داشته است.

مکه مکرمه و ساعت جهاني:


جهان امروز زمان و ساعتش را با زمان و ساعت شهر گرينويچ (شهري در جنوب لندن) تنظيم مي‌کند در همايش سال 1884 در شهر واشنگتن كلمبيا به خاطر نفوذ و قدرت انگليس چون ابرقدرت آن زمان بود مقررشد كه شهر گرينويچ محل شروع زمان در کره زمين باشد. از آن به بعد آن شهر را نقطه شروع زمان قراردادند و بعد خطوط طولي زمين را ترسيم کرده و زمين را به 24 قسمت تقسيم نموده و نصف‌النهار مبدأ را آنجا قرار دادند. اين عمل از دو جهت داراي اشكال است، اولاً خط طولي شهر گرينويچ به مقدار 5/8 درجه با خط مغناطيسي زمين زاويه دارد و ثانياً شهر گرينويچ يک شهر نمونه با ويژگيهاي خاص نيست که ديگر کشورهاي دنيا ساعتشان را طبق آن تنظيم کنند. شهر نمونه‌اي که مردم بايد زمانشان را طبق آنجا تنظيم کنند بايد خط مغناطيس شمالي آن بر خط شمال حقيقي (جغرافيايي) قرار گرفته باشد و اين جز در مورد شهر مكه صدق نمي‌كند. بسياري از دانشمندان و مردم در اين زمانه به اين مطلب توجه کرده اند به طوري که کانال الجزيره و ديگر کانالهاي اسلامي ساعتشان را طبق ساعت و زمان مکه مکرمه تنظيم مي‌کنند. البته ساعت گرينويچ را نيز به خاطر شهرت آن ذكر مي‌كنند، بايد دانست که ساعت مکه مکرمه دقيقترين زمان در جهان را نشان مي‌دهد


طواف دور خانه ی خدا در جهت خلاف عقربه های ساعت است:


حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی در گفت وگو با خبرنگار جامعه فارس گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.
وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد 5 نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.
این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد.
اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه‌های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود.



 نظر دهید »

چرا خانه ی خدا مربع ( مکعب )است؟

21 اسفند 1394 توسط ملا معماری در این وادی

در این وبلاگ سعی بر این است که به جنبه های معماری اسلامی - ایرانی پرداخته شود به خصوص که در زمان حاضر توجه به سبک زندگی اسلامی نیز بیشتر شده است ولی باید بگویم یکی از مسایل مهم و جدا نشدنی از این سبک زندکی معماری و سبک خانه های ماست که تاثیر گذار بر فرهنگ و نحوه ی عملکرد ما دارد که بر خود این وظیفه مهم را میدانم بررسی هایی که در این 3 سال تحصیل در حوزه و دوران کار در رشته معماری (7 سال) به مرور در وبلاگم بگذارم . انشاالله مثمر ثمر باشد 

در ابتدا  با جمع آوری های اطلاعاتی که در بدو ورود به حوزه در پاسخ به سوالاتم بوده است در همین زمینه ها شروع میکنم .

چرا خانه ی خدا مربع ( مکعب )است؟



 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

راه بی زمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • داستانهایی ناگفته از پیامبران
  • بناهای اسلامی ایران
  • بناهای اسلامی جهان
  • داستانهای کوتاه
  • حکمت و هنر اسلامی
  • اقتصاد مقاومتی در خانه ما
  • تواشیح و شعر های مناسبتی
  • نکاتی در مورد تحقیق و پژوهش
  • دانشمندان مسلمان
  • کاریکاتور موضوعات اجتماعی
  • عکس نوشته
  • خبر های کوتاه حوزه ما
  • ماه خدا .رمضان
  • دلتنگی من و امامم
  • سید علی خامنه ای
  • حکایتهایی از امامان
  • حکایتهایی از بزرگان
  • ماه محمد .شعبان
  • احادیث تلنگری
  • خیلی دور خیلی نزدیک
  • رژیم غذایی
  • بهار نوشدن دلها
  • ادعیه های رد نخور
  • امام جعفر صادق
  • مبارزه با نفوذ
  • شهدای بی مرز
  • داستان های کوتاه خودم
  • مکتب عاشورایی
  • چهل حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس