حواسمان هست کجا زندگی میکنیم؟!(1)
بناهايي كه به دست انسان ساخته ميشود، جلوههايي از نگرش او به جهان هستي است كه مبين قوه
فكري و ساختار فرهنگي ـ اجتماعي افراد آن جامعه است. اين برداشت كه معماري ميتواند ديدگاهي
طبيعي يا مافوق طبيعي داشته باشد، در هر حال خارج از تأثير محيط اطراف و اقليم جغرافيايي انسان
نيست، لذا در بررسي معماري يك بنا، ابتدا بايد جهان و جهانبيني سازنده آن بنا را مورد بررسي قرار داد
تا بتوان افكار و عقايدش را در حجمي از آرايش فضا مشاهده كرد. معماري سنتي ايران تجلي نمادين
جهاني ابدي و ازلي است كه اين جهان را محلي گذرا و واسطهاي براي رسيدن به مرتبهاي والاتر به
منظور وصول به آرامش دروني ميداند؛ معماري ايران كه به صورتهاي گوناگون در بناهاي مختلف متجلي
گشته، جايگاه خاصي دارد كه در آن، عقايد و رسوم و آيينها در شرايط جغرافيايي و اقليمي نمود بارزي دارد
و حاصل دسترنج هنرمنداني است كه براي اعتلاي اين هنر با تكيه بر ايمان خويش، از جانِ خود مايه
گذاشته و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نورزيدهاندهنر يکي از ابعاد بسيار مهم وجود انسان است، اگر
نگوييم که مهمترين بعد و ساحت وجودي زندگي انسان روي کره زمين است. اگر ماهيت هنر را مورد
بررسي قرار دهيم، به اين نکته مهم دست خواهيم يافت.
چرا هنر جزء مهم و بلکه مهمترين جزء زندگي انسان است؟
به اصطلاح فلاسفه يک دليل لمّي و يک دليل إنّي براي اثبات اين ادعا ميآورم؛ دليل لمي اين است که
چيزي که انسان را از همه موجودات متمايز ميکند، سه اصل است که يکي مربوط به «هنر» ميشود،
دومي «عقل الهي» است که حاصل آن شناخت مطلق يا حق است و اين صفت را هيچ موجودي به غير از
انسان ندارد که عقل متکفل اين امر است. اصل سوم «اراده» اوست يا به تعبير قدما «اختيار» و در
اصطلاح امروزه «آزادي». در ميان همه موجودات عالم، تنها انسان مختار و آزاد آفريده شده و اين يکي از
مميزات اوست. اصل يا صفت سوم وجود انسان ابداع و اختراع است. اين يک اصل الهي در وجود انسان
است که انسان ميتواند بيافريند. بعد ابداع وجودي انسان، منشأ هنر است که انسان همه هنرها را بر
اساس اين اصل به وجود آورده است. برهان لمي (پيشين) درباره هنر به ما ميگويد که ما بايد به هنر که
جزء مقوّم وجود انسان و مربوط به قوه مبدعه و خلاق و آفريننده اوست، توجه داشته باشيم. بايد ببينيم
چگونه بايد بيافريند و اين آفرينش هنري چه معيارهايي دارد.
برهان دوم إنّي (پسيني) است و آن اين است که ما هميشه در يک فضاي هنري زندگي ميکنيم. اين
فضاي هنري يا خانه است يا محل کار. تقريبا بيشتر اوقات خودمان را در فضائي که اثري هنري است،
صرف ميکنيم. در منزل، محل کار، خيابان، مسجد و يا در جايي هستيم که بالاخره با يک اثر هنري ـ به
معناي عام کلمه ـ ارتباط دارد و اين امر اثبات ميکند که هنر در زندگي انسان چه نقشي دارد و کيفيت آن
در نفسانيت انسان تأثير بسيار مهمي دارد. و اين چيزي است که اکثر مردم از آن غافل هستند؛ يعني
اينکه ما در چه خانهاي زندگي ميکنيم، نوع آن خانه چيست و آن معماري که در ساختنش به کار رفته
چگونه است در زندگي، نفسانيت و تربيت ما تأثير بسيار مستقيم، مستمر و مهمي دارد؛ براي اينکه
ارتباط ما با خانه يا محل کار، يک ارتباط آني نيست و دائما اين ارتباط وجود دارد و بنابراين اثر زيادي بر
زندگي ما دارد.